چشم زخم

امتیاز مطلب

نشسته بودیم سر میز شام با تعدادی از رفقای خوب که ازشون پرسیدم:
– به چشم زخم اعتقاد دارید؟
اکثرا گفتند بله و از تجربیات خویش گفتند؛ خودم هم یاد خاطراتی افتادم که ذکرش خنده‌دار بود؛ چهل سال قبل ‌یک خانم بود دوست مامانم به اسم خانم شیرازی که تپل و موفرفری بود و مامانم می‌گفت این چشماش شوره! تو عالم بچگی که درک کلامی خاصی نداشتیم تا اینکه فهمیدم هر بار قربون صدقه من میره، شب بیمارستان اطفالم و به قاعده پاولوف گوشی دستم اومد شورچشمی یعنی چه (بماند که شنیده بودم اگر تکه‌ای از اشیای طرف را بسوزونی، باطل‌السحره و کم مونده بود کل کفش خانومه را یک بار که اومده بود خونمون، آتش زدم تقریبا😂)
القصه، سوال مهم‌تر دیشب این بود که خیلی‌ها از ترس چشم خوردن، از خیلی از لذت‌های زندگی خود را محروم کرده‌اند! آیا این شیوه درستی است؟ مرز خرافه و واقعیتش کجاست؟
حسابداری که سال‌ها زحمت کشیده، نره ماشین دلخواهش را بخره سر این ترس؟ این ترس را چه کنه؟
ماشینه را خرید، خروس سر ببره بزنه خونش را به پلاک ماشین؟ (طرف یه جور خون زده بود به پلاک هیلمن گفتیم خب بابا… تو هم تریپ بنتلی دیگه برندار😂)
نظرتان چیست؟
تجربه‌تان چیست؟
توصیه‌تان چیست؟
پ ن
وسط اون صحبت یک لیوان و یک پیش دستی هم به فاصله نیم ساعت پودر شدند… miss u🤗
پ ن ۲
من خودم “مو ” داشتم تا کمر؛ تو اینستا عکس می‌گذاشتم، به نظرم چشم خوردم یه هوا کم تُنُك شد😂 تو پست‌هاى اولم هست؛ مردشى برو ٧٧٠٠ پست قبل‌تر😈
پ ن ٣
يك دوستى ٣٠ ثانيه بعد از انتشار نوشته دايركت زد كه توصيه را با سين نوشته‌اى و درستش كردم؛ ديدم ده نفر باهوش بامعرفت كار درست فهميده نكته‌ياب كه به طرفه‌العينى نكات يك متن را ادراك می‌كنند، همگى تذكر هوشمندانه دادند مبنى بر اصلاح غلط املايی؛ خدا سايه شما عيب‌ياب‌ها را از سر اين كشور برنداره و البته كه دم آدم‌هاى بامعرفت گرم كه عيب آدم را ميان درِگوش آدم ميگن…

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

چشم زخم

مطالب مرتبط