نوشته قديميام:
بی عشقی “نداشتنِ” تلخیست
دلم گرفته برای اوناییکه واسه ابراز عشقشون؛
ماههاست فقط حساب کتاب میکنند دریغ از یه ارزن دلیری!
ابتهاج میگفت “باید عاشق شد و رفت” و خوب چیزی گفته
البته که عشق یکسره موجب دردسره،
البته که حساب عاشقی و ازدواج را باید با هم کمی تفکیک کرد
البته که عاشق یه پفیوز نباید شد
البته که عاشقی شیرجه زدنه و وای به حال شیرجه زنی که شنا بلد نباشه
ولی؛
بی عشقی “نداشتنِ” تلخیست.
یکی باید باشه غیر خودمون که به خاطرش حسودی کنیم و واسش یقه پاره کنیم؛
به بهانه اش، دعای سر قنوت را بلند تر بخوانیم و عطر شعر مولوی و طعم کتاب کریستین بوبن را بفهمیم؛
تلفنی واسش شعر ” بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ” را بخوانیم و از صدای نفسش اون ور خط بفهمیم حظ کرده
یکی باید باشه به بهانه اش
باشگاه بریم، قشنگتر بپوشیم، سوت بزنیم و
تو جاده آهنگِ ” یکی را دوست دارم” معین را بلند بخونیم،
و بعضی غروبها به یادش آهنگ همایون زمزمه کنیم” نبسته ام به کس دل…”
یکی باید باشه که نگهش داریم
باید عاشق شد و ماند.
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
مطالب مرتبط
۴ آذر ۱۴۰۳
گوش نیوش: سفر کردم که از یادم بری
۱۳ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: مثل زهرا باشید که ذوقش را جدی گرفت
۱۲ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: کودکان و اخبار جنگ
۴ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: دزدگیر
۲۶ مهر ۱۴۰۳
گوش نیوش: زندگی جنسی جهنمی
۲۱ مهر ۱۴۰۳
گوش نیوش: قلاب
مطالب مرتبط
- ۱۷ تیر ۱۳۹۹
- نوشته های دکتر شیری
- بدون نظر
۴ آذر ۱۴۰۳
گوش نیوش: سفر کردم که از یادم بری
۱۳ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: مثل زهرا باشید که ذوقش را جدی گرفت
۱۲ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: کودکان و اخبار جنگ
۴ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: دزدگیر
۲۶ مهر ۱۴۰۳
گوش نیوش: زندگی جنسی جهنمی
۲۱ مهر ۱۴۰۳