این عکس قصهها دارد.
این عکس مال روزهایی است که تازه شروع کردهام به تدریس عمومی واسه مردم،
هجده سالگی معلم عربی دبیرستان شدم.
بیست و شش سالگیم مدرس دانشگاه شدم.
بیست و هشت سالگی، ماه سوم خدمت، معلم مهارتهای ارتباطی شدم، چیزی که سالها به خاطرش درد کشیده بودم و با مرارت آموخته بودمش از ورای بارها آزمون و خطا؛ کتاب زیاد خوانده بودم اما ارتباط گرفتن تو میهن من را از کتابها نمیشد آموخت، میبابست بارها در هم کوفته میشدی تا چیزی یاد بگیری… اینجوری شد که مدرس شدم، مدرس از روی واقعیتهای زندگی نه کتابهای بیروح!
بعد از ۱۷ سال، دیدن این قاب برای من معلم، پر است از حسهای عجیب و خرد عمر و دعوت به عمیقتر دیدن زندگی…
مریم و ش در این تصویر خندانند ولی از هم جدا شدند و مریم رفت آمریکا و یک بار دیدم در تلویزیون لسآنجلسی، آشپزی یاد میده؛ خیلی وقته خبر ندارم ازش.
یک خانم و آقای دیگه در این عکس هستند (م-و) که دوماه بعد از هم جدا شدند نافرم! چهارسال بعد اون خانم م با آقایی دیگه که در همین عکس هست با هم ازدواج کردند و من هم دعوت شدم جشنشون و الان هم با هم رابطه خانوادگی داریم.
👈یک آقا تو این عکس بعدا طوری باهاش رفیق شدم که عقد اخوت بستیم! الان هم مثل برادریم.
👈خانم ساناز تو این عکس بعدا عروسیش دعوتمون کرد کرج، با مامانم رفتیم (ردیف ۲ روسری بنفش🤗)، بعدا سرطان پستان گرفت، جنگید و الان بچههامون یک مهدکودک میروند، با هم دوستیم و چند وقت پیش، تو جمع والدین ازش تشکر کردم که روزی به من افتخار معلمیش را داده، زیرا اسطوره کمک به آدمهای دردمنده.
یک خانوم هست ردیف یکی مونده به آخر که اسمش پریساست و مثل خواهر برامون خواهری کرده این سالها، گوش شیطون کر عروسیشه بهار،
چهار نفر تو این عکس بعدا روانشناس و مشاور و روانپزشک شدند،
ناگفتههای زیبای دیگر دارند آدمهای این قاب که مجالش نیست؛ عجیبه که اسم و فامیل ۸۰٪ افراد این قاب در قلبم مانده
خواستم بدونید هر جا که با هم عکس میگیریم، کلاس، خیابون، رستوران… تکهای از دعاهایم را بدرقه راهتون میکنم.
مخلص
علیرضا
۱۳۸۳- تهران- فرهنگسرای شفق
پ ن
من ردیف دومم ، دو تا اینور تر مادر😉
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
مطالب مرتبط
۴ آذر ۱۴۰۳
گوش نیوش: سفر کردم که از یادم بری
۱۳ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: مثل زهرا باشید که ذوقش را جدی گرفت
۱۲ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: کودکان و اخبار جنگ
۴ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: دزدگیر
۲۶ مهر ۱۴۰۳
گوش نیوش: زندگی جنسی جهنمی
۲۱ مهر ۱۴۰۳
گوش نیوش: قلاب
مطالب مرتبط
- ۱ بهمن ۱۳۹۸
- نوشته های دکتر شیری
- بدون نظر
۴ آذر ۱۴۰۳
گوش نیوش: سفر کردم که از یادم بری
۱۳ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: مثل زهرا باشید که ذوقش را جدی گرفت
۱۲ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: کودکان و اخبار جنگ
۴ آبان ۱۴۰۳
گوش نیوش: دزدگیر
۲۶ مهر ۱۴۰۳
گوش نیوش: زندگی جنسی جهنمی
۲۱ مهر ۱۴۰۳