انتخاب برای جلسه انتخاب

امتیاز مطلب

یکی از مهم­ترین چالش­های همسریابی امروز ما، این است که شریک زندگیمان را در چه محیطی پیدا کنیم و با چه شرایطی برای خواستگاری برنامه‌ریزی کنیم؟

انتخاب براى جلسه انتخاب

می‌­گويند سنايى چشمش دختر مايه­‌دارى را مى ‌گيرد اما پدر مهريه سنگينى مى­‌گذارد كه محترمانه خود شاعر پا پس بكشد اما شاعر قبول مى­‌كند؛ ولى وقت رفتن گيوه‌هاى كهنه‌­اش را به امانت م‌ی­گذارد تا با مهريه برگردد. دختر هم كه فكر م‌ ­كرده ديگر برگشتى در كار نيست، گيوه‌هاى كهنه را دور مى‌­اندازد اما شاعر با مهريه برمى­‌گردد و سراغ گيوه­‌ها را مى­‌گيرد. نوشته‌­اند سنايى گفته: «دخترى كه يك جفت گيوه كهنه را يك سال نتوانسته به امانت نگه­ دارد، چگونه مى­‌خواهد يك عمر، دل شاعر را امانتدارى كند؟ «اين قصه غير از يادآورى اين نكته كه مهريه در قديم، نقد بوده و معلوم بوده كى داده و كى گرفته، يك نكته اساسى را يادآورى مى ­كند كه براى آشنايى قبل از ازدواج بايد وقت گذاشت. شايد بشود در یک نگاه عاشق شد اما نمى­‌شود يك شبه طرف مقابل را شناخت. اين جمله آخرى دعواى بين خواستگارى‌هاى سنتى و غيرسنتى هم هست. اولى هنوز هم تضمين­‌هايى براى شناخت بهتر و تداوم زندگى مى‌­دهد كه نمى‌شود از كنارش گذشت، دومى هم قابليت­‌هايى دارد و بعضى وقت­‌ها اجتناب‌ناپذيرش مى ­كند. گريزى زده‌­ايم به مثبت­‌ها و منفى­‌هاى هر كدام از اين روش­‌ها و اينكه كلا در اين جلسات بايد به چه چيزى دقت كرد.

سنتى يا مدرن؛ ايرادها و مزايا

بهتر است به جاى استفاده از كلمه مدرن، از كلمه “غير سنتى” استفاده كنيم. اگر به جاى مدرن، بگوييم غيرسنتى ديگر دچار خطاى معنايى نمى‌شويم و به تحليل‌­هاى اشتباه نمى‌­رسيم. روش سنتى، مجموعه شيوه­‌هايى هست كه آشنايى، تداوم و به نتيجه رساندن در ذيل يك خانواده صورت مى‌­گيرد. مراسمى دارد، نوعى خاصى از رفت­‌وآمد دارد، در بوم‌­شناسى ايرانى هم كمابيش با تفاوت­‌هايى، مفهوم مشتركى دارد. وقتى در مورد ازدواج حرف مى‌زنيم، يك قسمت آيينى دارد، چيدمان دنباله‌­دارى از مراسم است كه آدم احساس مى­‌كند ازدواج كرده. اگر بتوانيم اين مفهوم را درست درك كنيم، متوجه مى­‌شويم كه داريم در مورد يك مفهوم رابطه نامزدى طولانى‌مدت صحبت نمى‌كنيم؛ يعنى اين طور نيست كه ازدواج يك نامزدى و آشنايى دختر، پسرى باشد كه ضرب در چند سالش كنيم اما در پاسخ به اين سوال كه ازدواج­‌ها بالاخره سنتى باشد يا غيرسنتى، بايد گفت كه آمارها هم در مورد ازدواج‌­هاى سنتى جواب­‌هاى خوبى مى­‌دهند و هم در مورد ازدواج‌­هاى غيرسنتى. خطا در هر دو سيستم هم وجود دارد و هيچ كدام به تنهايى خالى از اشكال نيست. البته تكليف كسى كه در روش سنتى پا پيش مى­‌گذارد از اول مشخص است؛ طرف براى ازدواج آمده اما در روش غيرسنتى تازه هر دو طرف می­‌خواهند همديگر را بشناسند و ببينند به درد ازدواج با هم مى‌خورند يا نه؛ يا حتى اصلا مى‌خواهند ازدواج كنند! اين روش غيرسنتى منوط به صرف كلى زمان و هزينه است كه آخرش ممكن است به ازدواج هم نرسد. بعد از اينكه آدم‌­ها در اين نوع از رابطه به جاى خاصى هم نرسيدند، زخم‌هاى عاطفى ممكن است به وجود بيايد. طرفى كه طرد شده بعد از پايان رابطه احساس مى‌كند آدم اندكى شده.

از طرفى، از نكته­ هاى مثبت شيوه سنتى پاداش اجتماعى‌اى است كه طرفين مى‌­گيرند. فراموش نكنيم كه ازدواج، عشق و عاشقى به معنى مصطلح ما نيست، علاوه بر اين‌ها يك قرارداد حقوقى است. در بحث ازدواج به شيوه سنتى ممكن است حظ و شور عاطفى كمى پايين بيايد، ولى در عوض امنيت روانى بالا مى‌­رود كه چيز كمى نيست. هر چند شيوه­‌هاى سنتى معايبى هم دارند؛ يكى اينكه پرهزينه­‌اند و اين هزينه به معنى خريد گل و شيرينى نيست، در اين شيوه استرس ديده شدن و پسنديده شدن در هر دو طرف وجود دارد. معمولا دختر و پسر به واسطه يك معرف به هم معرفى مى­‌شوند يا خانواده پسر خودش دست به كار مى‌شود كه مورد مناسب ازدواج را پيدا كند. اما در شيوه غيرسنتى سرعت بالاترى براى انتخاب گزينه مورد ازدواج وجود دارد، يعنى مى‌شود آدم‌­هاى بيشترى را ديد و بررسى كرد. هزينه اوليه پايين اين شيوه و ابزارهاى مدرنى كه به كمكش مى‌­آيد، اين شيوه را نسبت به روش غيرسنتى خوش‌دست­‌تر مى­ كند كه البته خالى از آسيب نيست.

غيرسنتى؛ تجربه­‌اى پيچيده

در سيستم غيرسنتى تشخيص اينكه هدف طرف مقابل براى شروع و به انجام رساندن رابطه چيست، سخت است و اين ميان راهزن هم كم نيست. وقتى پا در شيوه غيرسنتى مى‌گذاريم بايد مهارت­‌هاى ارتباطى خاصى را به خوبى بلد باشيم؛ تشخيص نامزدى­‌هايى كه خطرناك خواهند شد، تشخيص اينكه بعضى آدم‌­ها اصلا به بلوغ ازدواج نرسيده­‌اند، كار راحتى نيست. وقتى وارد معاشرت شديم بايد خوب نگاه كنيم ببينيم اين آدم، آدم ازدواج هست يا نيست، فكرهايش را با خودش كرده، بلاتكليف نيست، مى‌­تواند مسووليت بپذيرد، اختلال خاصى را با خودش حمل نمى‌­كند؛ اعتياد هيجانى ندارد، يعنى از چيزهاى جديد به سرعت سير و خسته و دلزده نمى‌­شود. اين اعتياد هيجانى مى‌تواند نسبت به هر چيزى باشد؛ كتاب، موسيقى، كار و حتى آدم­‌ها؛ براى اين نوع آدم­‌ها، آدم­‌ها به سرعت تمام مى‌شوند و تازگى‌شان را از دست مى‌دهند. آنهايى كه اعتياد هيجانى دارند فقط به دنبال تازگى و هيجان تجربه چيزهاى جديد هستند. بايد بررسى كرد اين آدم به بلوغ عاطفى برقراركردن يك رابطه رسيده يا نه؛ يعنى خودش آن قدر عمق پيدا كرده كه بتواند يك رابطه را عمق بدهد يا نه. بايد مراقب بود اين تعميق يكى نقاب يا يك توهم نسبت به عميق بودن نباشد. كسى كه نقاب عميق بودن مى­‌زند فرصت نمى‌دهد رابطه به تعميق برسد؛ هر رابطه‌­اى يك دوره خوش­‌خوشان دارد كه همه احساسات خوب و مثبت به طرف مقابل نسبت داده مى‌شود، ولى با گذشت زمان هر چه واقعيت پررنگ­‌تر شود، اين احساسات فروكاسته خواهد شد. مجموعه اينها و البته چيزهاى ديگر، يعنى مهارت‌­هاى ارتباطى موثر كه در روش غيرسنتى بايد به خوبى بلد بود و به كار برد. به ويژه مهارت انتخاب همسر كه اگر كسى بلد نباشد، نه در شيوه سنتى موفق مى‌شود و نه در شيوه غيرسنتى و بعد از مدتى هم بسيار آسي‌ب­پذير مى ­شود.

دنبال چه بگرديم، زمين يا آسمان؟

اينكه بگوييم نوع نشستن فرد در آشنايى‌هاى اول يا در جلسه خواستگارى، طرز برخوردش با خانم­‌ها و دسته گلى كه خريده و چيزهايى از اين دست مهم است، اشكالى ندارد. ولى بايد بدانيم جلسه خواستگارى جلسه پراسترسى است. حتى كسانى كه بلدند مديريت استرس هم بكنند در اين شرايط به هم می‌­ريزند. رفتارهايى كه آدم از خودش نشان مى­دهد الزاما رفتارهاى معمول خودش نيست. اين را هم يادمان باشد كه خواستگارى جلسه استخدام نيست كه مته به خشخاش‌هاى عجيب و غريب بگذاريم و كارآگاه بازى در بياوريم. براى همين لازم نيست دانه دانه رفتارهاى آدم­‌هاى حاضر در جلسه خواستگارى را زير نظر بگيريم و تحليل كنيم و بعد به نتايج خارق‌العاده برسيم.

اولين نكته‌­اى كه مهم است، اين است كه ما بايد به سليقه فيزيكى خودمان احترام بگذاريم. ازدواج مفهومى مقدس و زيباست ولى پاى در زمين دارد. بخش زمينى آن اين است كه بايد با كسى ازدواج كنم كه ازاش خوشم بيايد، يعنى اينكه ازش خجالت نكشم. اين خوش آمدن، چهره، قد، تيپ و نوع لباس پوشيدن، طرز صحبت كردن و همه را دربرمى‌­گيرد. فقط نكته اينكه براى اينكه از طرف خوشتان بيايد كمى زمان خرج كنيد، در جلسه خواستگارى از آنجايى كه استرس بالاست همه چيز تحت­‌الشعاع استرس قرار مي­‌گيرد. اين اصلا اشتباه نيست كه همان اول به اين مسائل نگاه داشته باشيم؛ ما از همان اول بايد مطلوبيت ظاهرى براى هم داشته باشيم. بعد از اين مساله، در جلسه خواستگارى بيش از اينكه به حرف­‌ها دقت كنيد به چگونگى گفتن حرف­ها دقت كنيد؛ ۹۳ درصد گزاره صحبت كردن بين دو نفر، زبان بدنشان است. در جلسه خواستگارى دنبال چيز عجيب غريبى نباشيد. همانى باشيد كه هميشه هستيد ولى اين به اين معنى نيست كه ظاهر و ويترين خود را حفظ نكنيد. اين “خودتان باشيد” به معنى زلال و شفاف بودن درون است، نه آراسته و پيراسته نبودن ظاهر كه اتفاقا ظاهرتان بايد خيلى هم آراسته باشد.

گل جلسه خواستگارى اين است كه بتوانيم به طرف مقابل­مان احساس خوبى بدهيم، اگر توانستيم، مى­‌توانيم يك قدم جلوتر برويم. در جلسه خواستگارى بايد به طرف مقابل اين احساس را بدهيم كه حرف­‌هايش شنيده شده و خودش هم ديده شده. در جلسه اول خواستگارى خيلى مهم نيست كه چيزهايى گفته شود و دقيقا چه سوال­‌هايى پرسيده شود، آنچه كه مهم است چگونگى رفتار در جلسه خواستگارى است كه دو طرف به دل هم بنشينند.

چه بپرسيم؛ چه بگوييم؟

در جلسه اول درست است كه قرار نيست الزاما بنيادين­‌ترين سوالات ممكن را پرسيد و بيشتر به اين فكر كرد كه بايد به دل طرف مقابل نشست، اما خب جلسه خواستگارى بدون صحبت و سوال و پاسخ هم نمى‌­شود. در اين جلسه از كيستى خودتان حرف بزنيد، از خانواده­‌تان حرف بزنيد. چيزهايى كه براى خودتان مهم است، چيزهايى كه براى خانواده‌­تان ارزش است، از اعتقادات خودتان بگوييد، با صحبت كردن در مورد اين سوالات، چيزهاى خوبى بين حرف‌­ها پيدا مى‌شود.

سوالى كه حتما بايد از دخترخانم بپرسيد اين است كه “چى شد كه تصميم گرفتيد ازدواج كنيد” و آقا پسر هم از دخترخانم بپرسد “چى شد كه شما اجازه داديد ما به خواستگارى بياييم”. چرايى ازدواج چيز مهمى است. كسى كه چراى ازدواجش چرايى خوبى باشد، چرايى خودش باشد نه یک سرى جمله كه در كتاب‌ها خوانده، آدم قابل اعتمادي است. حداقل معلوم است كه به ازدواج فكر كرده.

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

انتخاب برای جلسه انتخاب

مطالب مرتبط