سه مطلب:
اولا دوسه روزه حالم خیلی بهتره مشكل گوارش داشتم، دل درد ندارم، همین که بدون نگرانی رفتم پیش آرایشگر بیست سال قبلم، خیلی چسبید. به شکل حیرتآوری با جزئیات درباره روحیات بیست و هفت سالگیم صحبت کرد که تعجب کردم زیرا خودم اصلا فکر نمیکردم در چشم مردم مثلا ایشان اینقدر اهل تلاش و … دیده میشدم و مقادیر مفصلى خرکیف گشتیم😉! خودش در این مدت یک کارخانه شوینده و یک کارخانه فراوردههای متعدد زیتون زده و کلی درباره صادرات و برندینگ و… صحبت کردیم! فرزندش هم داشت میرفت دکتری بیوتکنولوژی بگیره در اروپا (حتما مثل من کف کردید چرا میاد آرایشگاه در حالیکه ابدا نیاز نداره؟ من پرسیدم ازش و او گفت “ این کار را شخصا دوست دارم، آرايشگرى، عشقمه”
من اضافه میکنم که به خاطر اخلاق خوبش در همين آرايشگاه، شبکهای قدرتمند از دوستان مختلف در کسب و کارهای مختلف دارد که حسابی کمکش میکنند بالا بالا بپره (قربون شما خوش اخلاقها)
٢-با مرحوم بابک خرمدین در دوره راهنمایی در مدرسه عموییان اکباتان همکلاسی بوديم، درونگرا بود و طنز ریزی و عوالم خودش را داشت و اتفاقا با هم اون موقعها انس داشتیم، چند سال پیش هم لطف کرد و تماسی گرفت و گپی زدیم و حسرت میخورم چرا بیشتر ندیدمش😔 بابت ماجرای وحشتناک رخ داده، بنده هم مبهوتم و علیرغم فرموده بسیاری از شما مبنی بر ارائه تحلیل، فعلا معذورم زیرا مثل خیلی از چیزهای دیگر زندگی، اگر حرف خاصی ندارم ترجیح میدهم شنونده باشم و همچنان مثل بقیه به اخبار و صحبتهای “رسمی” دقت میکنم، اجازه ندهیم این ماجرا، مانده امیدمان را به زندگی، به تلخی تبدیل کند و فضای ناامنی، ذهن و جانمان را تسخیر کند. مسیر کثیف رسانههایی را که با شایعه پراکنی و درج تیترهای جنجالی، از مرگ انسانها برای خود فالوور جمع میکنند، تقبیح كنيم😔
مراقب سلامت روان کودکان خود که ممکن است در معرض این اخبار قرار بگیرند باشید
٣- این شبها، همچین یک خط در میان سریال پاپ جوان را میبینم با بازی عجیب جودلاو، اگر نکته خوب قابل عرضی یافتم، تقدیم میکنم.
لحظاتى از فيلم كه كشيش آرژانتينى به نقد موضع خويش در دوران “جنگ كثيف” ميپردازد قطعا از عظيم ترين دقايق سينماى جهان است
جنگ كثيف يعنى چه؟
ارتش آرژانتین در سال ۱۹۷۸، ۲۲۰۰۰ نفر عمدتا دانش آموز و دانشجو را ربوده شكنجه كرده و به قتل رسانده است. ( ويكی پديا)