آیا این دختر رودست خورده از این آقا من با یه پسری که خیلی وقت بود میشناختمش و از دوستای فامیلی بود، دوست شدم که ۱ ماه بود نامزدیش به هم خورده بود که وقتی علت شو پرسیدم گفت دو علت داشت:
۱. من شرط کرده بودم ۳ سال نامزد باشیم اما بعد از ۱ سال اون اصرار داشت ازدواج کنیم
۲. یه علت دیگش هم خانوادهامون بود اگه با هم میموندیم باید قید خانوادههامونو میزدیم..اما سعید در رابطه با من، خودشو خیلی مشتاق نشون میداد. اما یه هو یه روز یه دفعه بدون که مشکلی داشته باشیم اس ام اس زد که راستشو بخوای من حالم اصلا خوب نیست و مشکلم جدایی از نامزدمه فکر نمیکردم اینقدر سخت بشه برام تو خیلی گلی امیدوارم موفق باشی برات بهترینها رو آرزو میکنم
حالا یک ماهه من نمیدونم واقعا دلیلش نامزدش بوده یا دلیلش من بودم همش میگم من شاید حرفی زدم یا اشتباهی مرتکب شدم یاشاید مطلوب نبودم توی یه ماهه فکر و خیال گوناگون خیلی کردم کردم ..خواستم از شما کمک بگیرم … ببخشید مزاحمتون شدم اما خیلی ناراحتم وقتی به حرفای زده شو و به رفتارش فکر میکنم نمیدونم همه اون علاقه ها دروغ بوده یا شایدم من درکش نکردم
پاسخ دکتر شیری :
وقتی یه نفر از توی یه رابطه میاد بیرون باید دورانی بگذره تا رو خودش کار کنه و حداقل زخمهاش تا حدی ترمیم بشوند. به دلایل ایشون برای بهم زدن رابطه نگاه کنید :
میگه نامزدی ۳ ساله هم داریم؟ معلومه دختره تو اون نامزدی، برخوردهاش، نورمال تر بوده. بعد یکسال دنبال تعیین تکلیفش بوده و ایشون احتمالا از روی بی مسوولیتی خواسته نامزدی بهم بزنه
اما وقتی این نوع روابط بهم میخوره باید چه کرد؟
میبینی فرد نمیشینه دلایل درونی را بررسی کنه، خلوتی را نمیگذرونه برای ترمیم درونی، ناگهان تن میده به رابطهای جدید rebound میکنه اصطلاحاً یعنی موقتا در یک رابطه دیگه مثل مسافرخونه اطراق میکنه تا برگرده به خونه اصلیش. اینجاست که من شما را مقصر میبینم و واقعا ربطی نداره که دختر شایسته ای تو این یه ماه بوده باشید یا نبوده باشید، سرنوشت روابط پس از رابطه اصلی اینطوریه متاسفانه. شیفتگی سریع شما نیز قابل توجه است. تو همین نامه نیز معلومه شما از ارتباط با ایشون خیلی مشعوف بوده ای و این با حال درونی اون آقا متناسب نبوده و ناخودآگاه پس زده در حالیکه آگاهانه اذعان دارد شما بسیار شایسته اید
در پاسخ به سوالتون، من معتقدم اون علاقه ها واقعی بوده ولی با حجمی کمتر
الان چه باید کرد؟
به نظرم رصد نکنید که الان باکیه و چه میکنه و کجاست…بگذارید بره و خودش را پیدا کنه…متاسفانه باز هم سراغ شما خواهد آمد و در این شرایط یا برای وجدان دردش اومده ( کلا اینها عواطفشون پاندولیه خانوم ) یا واقعا سراغتون اومده
در هر صورت اون موقع است که باید تصمیم بگیرید. من یه ذره فکر میکنم ایشون نه ثبات عاطفی دارد نه بلوغ عاطفی برای ازدواج