وقتی نهایت آرزوی پانزده سال پیش ما، اسباب بازی بچه‌ها می‌شود

امتیاز مطلب

من دقیقا به خاطر دارم چطور پول‌هام را به سختی جمع می‌کردم و با شوق و ذوق می‌رفتم فروشگاه‌های نمایندگی دوربین‌های دیجیتال که یک دوربین بخرم؛
مثلا دوربین جمع و جور کداک که در تصویر می‌بینید، یک زمانی خیلی سالار بود؛ فروشنده‌ها با چه حرارتی از امکانات مختلفش صحبت می‌کردند و ما هم کف کرده با اینکه نصف اون اصطلاحات عجیب عکاسی را بلد نبودیم، تایید می‌کردیم که چه دوربین مهیبیه!
قصه اون‌ دوربین فیلمبرداری کنارش هم شبیه، ته تکنولوژیش این بود که هم روی مینی دی‌وی‌دی ضبط مستقیم می‌کنه (۴ گیگابایت)، هم کارت حافظه خدا بهش میخوره (۱۶ گیگابایت)
دو نوع فرمت ضبط HD  و full HD داره…
کلی کیف و وسایل جنبی می‌گرفتیم که دوربینه مثل شاخ شمشاد حفظ بشه

الان این دوربین‌ها اسباب‌بازی رسا شده؛ ظرف چند دقیقه پسرک ۵.۵ ساله کل فانکشن پیچیده‌ترین دوربین ده سال قبل را یاد گرفت؛
اون فروشنده‌ها اون روزها با چه سرعتی افاضات می‌فرمودند انگار از دوران مزوزوئیک، ما کف‌کردگان آویخته تاریخ فیلم‌بردار بوده‌ایم و روتین زندگیمان اصطلاحات دوربین بوده… بگذریم؛
کل این دوربین‌ها با صدها امکان دیگر در یک تلفن همراه هوشمند جمع شده؛ مغز کودکان جدید را می‌نامند:
Digital brain
پیچیده‌ترین تکنولوژی‌های دهه قبل، اسباب‌بازی انسان جدید شد؛
این انسان سوالات تازه دارد؛
راستش می‌ترسم در عرصه سوالات عمیق‌تر درون هنوز جرات نکنیم به‌روزرسانی عظیم را انجام دهیم.
ده سال بعد به خدایان تکنولوژی امروز چگونه خواهیم نگریست؟

Looking back to high-tech products of ten years before, frightens me terribly 😰 specifically when I remember how was difficult for us to find out what camera sellers used to market us when buying their rubbish ! Nowadays, all of those products are summarized in a small smart phone with much higher features… where is going human brain? It really frightens me

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

آرزوهای ما و اسباب بازی بچه ها

مطالب مرتبط