وقتی بناست از کمال طلبی منفی بنویسم ، انگار داستانی ۲۲ ساله را مرور میکنم.
✔️ما کمال گرا بدنیا آمده ایم و فرهنگ مان ما را کمال گرا بار آورده است .
✔️با کمال گرایی،ترویج بهترینها را میکنیم و این باعث میشود عده زیادی احساس معمولی بودن و بازندگی بکنند.
✔️ما باید به خودمان مجوز بدهیم که از زندگیمان لذت ببریم.
در دانشکده طب بودم و همزمان نزد آسید رضی شیرازی بزرگوار فلسفه اسلامی میخواندم و در یک مرکز فرهنگی کار میکردم و در دبیرستان معلم عربی هم بودم و بسیار مطالعه میکردم، دارم از ۲۱ سالگی خودم صحبت میکنم که فشاری زیاد را تحمل میکردیم و حرفمون هم این بود که “ یکسال بخور نون و تره ، ده سال بخور نون و کره ! ”
اما پزشکی درسی نبود که بشه توش اینقدر بی محابا درس خوند زیرا ته نداره textbook ها و …یهویی میبینی هم الکی رو یک بحث ماههاست قفل شده ای و هم وقت کلی دروس دیگه گرفته شده!
خاطرم هست نماینده کلاس داروشناسی پزشکی بودم( فارماکولوژی) و برای نوشتن جزوه درس برای همکلاسیهام بعضا تا ۱۱ رفرنس را میخواندم !
👈خب ممکنه بپرسید چه اشکالی داشت؟
اشکالش این بود که تداومش محال بود اگر میخواستی طبیبی خوب بشوی ، نیاز به جامعیت داشت و اگر میخواهی انسانی متعادل بشوی ، زندگی فقط درس نیست، کار پاره وقت و معاشرت و مطالعات جنبی و …هم همه لازم بودند!
👈من شانس داشتم که خیلی زود فهمیدم یک جای کار ایراد دارد!
مشخص است که فقط استانداردهای بالا داشتن نیست که تو را موفق میکند. بلکه باید به موقع به بعضی مطالب نه گفت و به بعضی مطالب در حدکافی بسنده کرد . من متوجه شده بودم که فشار درونی و استرس ناشی از تمام نشدن کارهای کمال طلبانه ، انرژی من را برای بسیاری دیگر از کارها میکاهد، لذا تصمیم گرفتم بازی را عوض کنم و کلمه “عالی ” را با “کافی” عوض کردم. باید اعتراف کنم که به این سادگی که نوشتم قطعا نبود و بسیاری اوقات دوباره سر خورده ام به سمت خرکاری ولی در ۴۳ سالگیم میتوانم با آرامش برایتان بگویم که رمز بسیاری از دستاوردهای زندگیم همین تغییر بود.
👈ما لازم داریم استانداردهای بالا داشته باشیم ولی ارزشمندی مان را منوط به تحقق اهدافمان فقط نکنیم.
ما لازم داریم قید بعضی کارها را بزنیم یا به متوسطی خوب از یک موضوع در زندگیمان بسنده کنیم تا متعادل بشویم. اینها را مردی به شما میگوید که بسیار سریع شهرت ، ثروت و محبوبیت را در زندگی تجربه کرد.
من در این سالها خودم را نجات دادم
( مثل معتادان گمنام باید حرف بزنم : من علیرضا ۲۲ ساله پاکی دارم )