سالها قبل در فرنگ یک رفیق بسیار بامعرفت داشتیم که متاسفانه گرفتار شده بود و حقا هم بیگناه بود؛ عاشورا بود و من و خانومم نذر کردیم که اگر مشکلش حل بشود، ما به شکرانه اش یک قابلمه شیربرنج یا فرنی درست کنیم؛
اون عزیز، خلاص شد به لطف پروردگار
خانمم در همه این سالها این شکرانه را ترک نکرده است
دیروز هم رفقامون منزل ما جمع شدند به شیربرنج پختن در حد یک قابلمه بزرگ و امسال هم آن دلگرمی را گرامی داشتیم
—————-
اما امسال نیتی متفاوت کرده بودم که به ملت تو گرمای نیمه مرداد هندونه شتری بدهیم؛ دلتون نخواد چند تا هندوانه پدر مادر دار گرفتیم رفتیم با رسا و دو تا از عموهاش تو میدون محل و به مردم هندونه دادیم و پوستهاش را هم خیلی شیک و مجلسی تو کیسه زباله جمع کردیم .هر چی راننده خطی بود صفا کرد☺️ هر چی تعارف به پرسنل راهنمایی رانندگی کردیم، گفتند سر پست، چيزى نميخوريم؛ دمشون گرم
داستان هندونه خیلی به رسا و خودمون چسبید؛ مردم هم حال کردند،
خلاصه اگه دیدید یک آقایی توپر با یک سینی رویی گنده ، پر از برشهای منظم هندونه سرخ تو محله تون داره تعارف میکنه ، غریبی نکنید؛ بیایید بردارید؛ منم
————
مولوى ، دفتر ششم مثنوى وقتى از حضرت حسبن (ع) صحبت ميكند، رو ميكند به عزاداران و ميگويد :
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست
جامه چه درانیم و چون خاییم دست
چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند
وقت شادی شد چو بشکستند بند
———-
خداوند اين سرزمين را از دروغ و خشكسالى مصون بدارد و ما را توفيق دهد اين كشور را با
١-سختكوشى ٢-درايت و ٣-عبرت گيرى از تاريخ معاصر و ٤-اميد ، به جاي بهترى براى زيستن مردمان مبدل كنيم
