مریم هستم سی ساله . يک سال است که ازدواج کرده ام و با همسرم چهار سال اختلاف سني دارم.کارشناسي ادبیات دارم و همسرم ديپلم دارد.به روش کاملا سنتي ازدواج کردم. بعد از مشکلاتي که در باره مهريه ايجاد شد ازدواج کرديم .در اين مدت مشکلي نداشتم ولي احساس می کنم که دچار روزمرگي شدم . و کل کاري که انجا م مي دهم پخت غذا و رفتن سر کار است . همسرم هم همين طور. حرف ديگري مثلا در ارتباط با کتا ب ، روزنامه ، نويسندگان و… نمي توانم با او بزنم . چون اطلاعاتش کم است .فکر مي کنم اوقاتم را بيهوده تلف مي کنم . حتي به خوشنويسي که يکي از علاقه منديهايم بود بي توجه شده ام . فقط روز را به شب مي رسانم . بعلت بدهي و قسط گردش و تفريح هم کاملا محدود شده است و عقيده شان بر اين است که با دوستان مجردم هم نمي توانم جايي بروم. حال تکليف چيست؟ با تشکر
پاسخ دکتر شیری:
👈پس از ازدواج بار هیجانی ارتباط تا حد زیادی افت میکند، اینقدری که بسیاری میترسند نکند اساسا اشتباه کرده اند و لازم است همینجا بگوییم که نه! این افت طبیعی است اما غیر طبیعی اینست که هیجانهای جدیدی در این زندگی ایجاد نشود
✔️اولین فاز هیجانی قدرتمند رابطه ج ن س ی سالم زناشویی است که دانشیست که باید زوجین از منابع معتبر و نه منابع غیر علمی موجود فرا بگیرند تا همیشه چراغ منزلشان روشن بماند.
✔️سپس معاشرین جدید است که باید در کلاس فکری و اجتماعی خودتون باشند و بالاخره با آزمون و خطا از بین این دوستان تعدادی دارای صلاحیت میمانند که بدرد دور همی و مسافرتهای گروهی و پیک نیک و…میخورند.
✔️رابطه خوب سه فضا دارد زن جدا/ مرد جدا/ زن و مرد مشترک. زمانی یک رابطه عالی است که دو فضای شخصی ( دوستان / مطالعات/ معاشرتهای خانوادگی) برقرار باشند البته باز مشخص است این برقراری به بمعنی بی بند و باری و بی مسوولیتی مثلا دوران مجردی نیست ولی اینکه اقا بخواد با هم کلاسیهای دانشکده خو بروند شام دور هم باشند و خلوتی و لطیفه ای و خاطره ای ، احتمالا مجردیش بیشتر لذت دارد.دقیقا همین لذتها برای خانم نیز معتبر است و باید برقرار باشد و گرنه زندگی مشترک و فضای مشترک بسیار خسته کننده میشود
✔️باز از راههای افزایش نشاط در زندگی مشترک ، بزرگداشت مناسبتها و تولد و سالگردهای خود و بستگان است
من تاکید میکنم که تکنیک نیست که نشاط به زندگی می آورد بلکه همت شماست و خلاقیتتان که بعد از ازدواج لزوما خودبخودی نیست. این زندگی مشترک شما نیست که حال شخصی شما را خوب میکند. بلکه شما باید حال خوب خودتان را با موثر بودن، با انجام وظایف شخصی و اجتماعی تامین کنید و بیارید تو خونه تون تو زندگیتون. اونهاییکه متوقع هستند که شوهر یا همسر باید حال انها را مراعات کند یا حتی حالشان را خوب کند ف درکی کودکانه از زندگی مشترک دارند ولو اینکه دکترا نیز داشته باشند !
من فکر میکنم خمودگی بیشتر از خودتونه تا همسرتون. منظورم این نیست که همسرتون نتونه رفتارش را عوض کنه و رو شما تاثیر نگذاره، بلکه شما مدتیه که “احساس موثر بودن” ندارید . احساس مفید بودن، حسیه که همه ما بهش نیاز داریم. ببینید مریم گرامی !
شما ادبیات بلدید یعنی خیلی فرهنگهای متفاوتی را تونسته اید شخم بزنید یا حداقل اینه که پتانسیلش را دارید.من میگم بشینید و رویاهاتون را دوباره بنویسید…اونهایی که بدرد دهه چهارم زندگیتون نیز کم کم بخوره
بعد ببینید در نقش همسر ، نشاط جنسی خونه تون چقدره؟
مسوولیت شما پس از ازدواج در این زمینه درست ایفا میشود یا دائم همه چیز گردن شوهرتان می افتد؟
ورزش، خوشنویسی، موسیقی ، معاشرتهای سالم با آدمهای هم فکر خودتون باعث میشه خمودگی کمتر بشه در زندگیتون
#دکتر_شیری