دعوت بودم برای شورای راهبردی یک مجموعه بزرگ صحبت کنم که خیلی هم دوستشون دارم (آخر سالی یاد آموزش افتاده بودند😈) کل سالن آقا بودند و تنها یک خانم جزو مدیران بود و اتفاقا ایده دعوت من هم از ایشون بود!
در حالیکه اکثر ممالک دنیا به این سمت میروند یا رفتهاند که رهبران و وزرا و مدیران خانم به اداره کشور کمک کنند، سهم سرزمین ما چیست؟
برای اینکه خانمی مدیر حاکمیتی باشیم غیر از اشغال سفارت، کار دیگری میشود در این کشور کرد؟ (در کشور ما در حوزه مدیران دولتی، غیر از قحط الرجال، انگاری قحط النسا هم هست که سالهاست مدیران تکان نمیخورند و دنیا این همه تکان خورده!)
صبر کنید؛ قطعا نمیخواهم منبر روشنفکری و بعدش نق و ناله و خاک برسری ایرانی بودن بروم، نه! من را میشناسید که مخالف این اداهام؛ سوال من اینست:
👈سهم دختران و زنان این سرزمین در مدیریت کلان مملکت چقدر و چگونه باید باشد؟
👈دختران مدارس ما چگونه تربیت میشوند که فرداروزی، وزیر تجارت وبهداشت و خارجه ایران بشوند؟
سایز فکر و دغدغه شان چیست؟
مثلا در اکثر مناطق دوبی یا لندن ، دختر پانزده ساله ساعت ده شب هم مزاحم ندارد؛ این دختر دغدغه اش اونقدرها آزار جنسی شهری توسط موتوری نیست؛ چه بسا جرات کند رویای فضانوردی و رهبری شرکت بزرگ داشته باشد، نه اینکه نگران اسیدپاشی باشد یا پیامک توقیف ماشین به علت شوونات
جور دیگر بپرسم، چقدر محیط شهر و مدرسه و خانه ایرانیان برای رشد دختر ایرانی حاصلخیز یا خشکسال است ؟
چقدر مادر ایرانی، پدر ایرانی، خانم افشارهای مدیر دبستان دخترانه در این سرزمین، افق دیدش ، دختر ایرانی را در جایگاه حاکمیت این دیار میبیند؟
ساده ترش کنم ؛ جامعه ای که میخواهد دختری رهبرصفت برای نهادهای عمومی و خصوصی اش تربیت کند، الان چه باید کند؟
مدارس دخترانهاش چگونه باید باشند؟
محل کار شرکتها و اداراتش چطوری باید باشند؟؟ پلیسش چه چیزهایی را باید رعایت کند؟
من فکر میکنم اگر خدا دختری به من و همسرم دهد، چه میتوانیم کنیم که در این دیار اوجرا تجربه کند نه الزاما سرزمینی دیگر، پس دلسوزانه برایم نظراتتان را بنویسید : ایرانی بهتر برای دختران ایران
پ ن :
کلی گویی، نق و ناله و رنجیدگی و ابراز تاسف و ناامیدی که تو کامنتها موج میرنه ( چند دقیقه اول ) نماد ذهن بایر جامعه ماست که بیشتر « حمل مساله» میکند نه «حل مساله»، من دعوتتان میکنم به حل مساله حداقل به شکل ذهنی و خیال پردازی