خاطرات دبی

امتیاز مطلب

دیدن امارات همیشه موجب می‌شود احساسات متفاوتی را تجربه کنی، دیدن مردمان سختکوش که اینجا به شدت کار می‌کنند، بدون نق و ناله تا دریافتی ناچیز خود را بفرستند شهرشان در هند یا کلکته یا بنگلادش یا فیلیپین موجب می‌شود به اندیشه فرو روی که چگونه می‌شود تعهد کاری در کشورها آنقدر متفاوت است.
دیدن رشد و توسعه شهر و ساختمان‌های در حال ساخت و بسترهای تکنولوژیک و محبوبیت شیخ محمد و‌ شیخ زاید در بین مردمان عادی و مردمان تحصیل کرده، بسیار آموزنده است برایم.
من از پنجره هتلم می‌بینم چگونه شهر دارد توسعه می‌یابد و‌فکر می‌کنم که چند هفته قبل از پنجره اتاقم در هتلی در کیش نگاه می‌کردم و می‌دیدم چگونه رشد متوقف شده است.
ایرانیانی شریف در دوبی دیدم و‌ جلسه داشتم که بسیار خودساخته و متواضع و کمک‌کن بودند، خیلی از شاگردانم در این شهر محبت‌های زیاد کردند و خدا می‌داند شرمنده خیلی از هم‌میهنان شدم که وقت دیدار نیافتم (ایشالا دفعات بعد)
یک فرم ساده گذاشتیم در اینستا برای دوستان در امارات که خیلی‌ها پر کردند که بعدا یک جلسه اینجا داشته باشیم، اگر پر نکردید، اینجا خبر بدید که من رفیق نادیده دارم.
این طراحی‌های باحال که باعث نوشتن کپشن شده، توسط خانم میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک (م منتظری)، ۴۵ ساله از تهران ارسال شده است😁 در اعتراض به سه هفته سفر من به دوبی😰

خیلی مهدی یراحی و‌ این ترانه خوبش را دوست دارم. رویایم سال‌ها این است که مردم منطقه با هم دوست باشیم و ماشین‌ها را نمره کنیم، بریم تو همه کشورهای منطقه و با مردم بخندیم و آهنگ میحانه بگذاریم روی همین پل که شاعر منتظر محبوب مانده
——- میحانه میحانه… میحانه میحانه… ●♪♫
غابت شمس نا الحلو ما جانا ●♪♫
حیک، حیک… ●♪♫
حیک بابا حیک؛ الف رحمه علی بیک ●♪♫
هذول العذبونی؛ هذول المرمرونی ●♪♫
علی جسر المسیب، سیبونی ●♪♫

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

خاطرات دوبی

مطالب مرتبط