کیسه تنهایی

امتیاز مطلب

از پاركينگ فروشگاه شهروند بيهقى كه مياييد بيرون، يك خانم پير شيرين كلام مودب هست كه دستفروشى می‌كند و يك چشمش هم نابينا شده؛ سال‌هاست با هم دمخوريم و عليرغم گرفتاری‌هاى جسمانى شديدش، به خاطر نوه‌هاش ميره سر كار؛ چند وقت پيش بهم گفت دلم مي‌خواهد يك هديه ازام قبول كنى، منم گفتم حتما و يك كيسه و سفيدآب برداشتم؛ خودش يك كيسه تو تصوير را گذاشت و خنديد و گفت:
اونايى كه كسى را ندارند پشتشون را كيسه بكشه، از اينا بدردشون می‌خوره كه خودشون پشتشون را كيسه بكشند. اومدم بگم من احتمالا لازم ندارم ديدم دور از مرديه اشتياقش را كور كنم.
اسمش را گفت كيسه تنهايى
خواستم بگم دمتون گرم هواى بی‌كسان را داريد.
بيهقى تهرون رفتيد تو سرما و گرما نشسته اين پيرزن باشرف
پ ن: تو بارون دستفروش‌هاى خيابانى بی‌كار می‌شوند.

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

کیسه تنهایی

مطالب مرتبط