سر وسواسهای عکاس خانم محترم ، یکساعت به عقد خودمون دیر رسیدیم😂 از نظر سر وقت بودن!
✔️فکر کنم تاحالا فیلم عروسیمون، با اونهمه دنگ و فنگ را ندیده باشیم ! ( از نظر ذوق و شوق😈) فقط میدونم کلی عزیز رفته سفر داریم تو اون فیلم😔 روحشون شاد.
دلم میخواست همیشه عقدم تو فضای بیرونی و سبز و روز و زیر محراب باشه و ملت هم مثل صندلیهای کلیسایی تو دو ستون بنشینند، همینطور هم شد ( از نظر طراحی صحنه😂)
✔️اینقدر عاقدها و دفتردارها امضا ازمون گرفتند مو‌قع دفترنویسی که مچم درد گرفته بود ! دلم میخواست بقیه را انگشت بزنم( مسوولان ستاد مقررات زدایی لطفا توجه کنند 😂)
✔️یک طوری باغ گرفته بودیم از نظر وسعت که همه انواع دین داری با حفظ اعتقادات خود بتوانند دو ساعت تو جشن دومادی ما باشند بدون نیاز به تذکر لسانی و لگی leg ( از نظر پلورالیسم دینی😉)
✔️طوری اماکن ازمون تعهد گرفته بود که بعد مراسم بدون بوق و دست و جیغ و هورا رفتیم مثل یک آقا خانوم منزلمون !
پاتختی این چیزها هم نداشتیم، ناهار پاشدیم رفتیم خونه مادرزن اینها… ( از لحاظ قندون بازی از اول )
————-
رفتیم تو دوازده سال،
شاکر خداوندم که نعمت داشتن همسری شایسته و پدر شدن را به ما داد
دعوا کرده ایم ؟ بله حتما اما فحاشی و … نه ! ( فحش زیر لب سبک هم برای جلوگیری از حمله قلبی که فحش حساب نمیشه، زیرزبونیه😂)
نزد زوج درمانگر رفته اید ؟ بله ! خانومم یکبار رفت درباره پرکاری من مشورت بگیره، اون مرحوم بیشتر جلسه را سوق داد به این سمت که «چون شغل شوهرت با خانمهاست ، ترجیحش خانمهای رنگارنگه 😰 با حقیقت روبرو شو !»… خانومم هم با عصبانیت پاشده بود گفته بود دکتر ! شما به جای کمک به ما، یک فتنه ای جدید هم اضافه میکنی به زندگیمون( از لحاظ روانشناسی سیاه) ما کم کم خودمون دو تا این مشکل را حل کردیم!
———-
– عکس را که میبینم، کمی ، در حد یکی دو کیلو پر تر شده ام😈 ریش دارم و موهام هم تیفوسی شده…همین😉
و من الله توفیق
پ ن : کلی زوج درمانگر باسواد در کشور هست که به زندگیها کمکهای عظیم میکنند، مال ما ، مال دوران مزوزوئیک بود ظاهرا. حتما به وقتش کمک بگیرید و طبعا عقلتان را تعطیل نکنید.
