امتیاز مطلب
گاهی اوقات تعجب میکنم از بعضی از مردم که وقتشان را پای چه کسانی حرام میکنند؛ من شاگرد حرفهای هستم؛ پای درس کسی میروم که حرفهاش را خودش زندگی کرده باشه.
توصیه کسبوکاری از اونی میگیرم که وجود داشته باشه صدها میلیون تو کار جابهجا بشه و او تکون نخوره،
توصیه مدیریتی کسی را گوش نمیکنم که ته تهش مبصر کلاس دبستانشون بوده و دو تا حقوق هم نداده تا حالا!
به «عشق» که میرسه، پای حرف نامرد،
ترسو و
آدم دوزاری
نمیشینم؛
عاشق باید دلیر باشه آقا،
عاشق باید یه هوا حسود باشه خانم جان،
یه هوا کله خری کرده باشه…
اینم مانیفست آخر شبمون (آخرش خیلی فیلم فارسی شد ولی واقعی بود)