خورشيد پدر!
هول زدن مردم تو را به اين وهم نكشاند كه زندگى، جنگ يا مسابقه است،
كافيست زير بار اين تعاريف سبك بروى تا يكهويى همه بشوند برايت همسنگر و رقيب و دشمن و يار و مهمات و …
جان پدر!
زندگى مسابقه نيست، اگر هم بود به بعضیها احساس برنده بودن بده! اينطورى به امور مهمتر عمرت میرسى!
باور كن لحظات زندگى را با فكرها و كارهاى بهتر هم میتوان غنى كرد مثلا:
به جاده كه زدى به اطرافت نگاه كن،
به دختركان كولى از دور دست تكان بده،
به مردان ايل سلام كن،
كنار رود بايست و چاى ذغالى دكهی بين راهى را به اميد دلگرمى زن و بچه دكهدار بنوش و انعام درشت بده.
اين مسجدهاى بين راهى هم صفاى خاص خودشون را دارند، سجدههاى كلى آدم اميدوار را در حافظهیشان دارند؛ يه خداى باحالى اونجا عبادت میشود، خداى رانندههاى ماشین سنگين و شوفرهاى بين راهى يه مرام متفاوتى داره؛
الغرض، لذتهای زندگيت را منوط نكن به صرفا تحقق اهدافت، تو مسير هم كيف كن با خودت و دوستات و ما…
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram
مطالب مرتبط
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دلا نزد کسی بنشین
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
گوش نیوش: درسهایی از شکست و پیروزی شروین
۲۸ آبان ۱۴۰۱
معرفی فیلم و کتاب: The lives of others
۲۱ آبان ۱۴۰۱
مهمترین نوشته این چهل و هشت سال زندگیم
۱۶ آبان ۱۴۰۱
جنگ روانی
۱۶ آبان ۱۴۰۱
معرفی کتاب: در سایه خشونت و چند کتاب دیگر
مطالب مرتبط
- ۱۷ تیر ۱۳۹۹
- نوشته های دکتر شیری
- بدون نظر
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دلا نزد کسی بنشین
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
گوش نیوش: درسهایی از شکست و پیروزی شروین
۲۸ آبان ۱۴۰۱
معرفی فیلم و کتاب: The lives of others
۲۱ آبان ۱۴۰۱
مهمترین نوشته این چهل و هشت سال زندگیم
۱۶ آبان ۱۴۰۱
جنگ روانی
۱۶ آبان ۱۴۰۱