و اینست سرنوشت حقارت‎‌زدگی

۳/۵ - (۱ امتیاز)

پدری کشاورز، علیرغم داشتن زمین‌هایی بزرگ و پر محصول، به یازده فرزند خویش ظلم می‎‌کرد،
گرسنگی و حقارتشان می‌داد،
و مدام می‎‌اندیشید چگونه راحتی از ایشان بستاند،
به تدریج، فرزندان به خستگی یا به خشم، به تباه‌ترین شیوه بر سر زراعت می‌رفتند و محصولی جز بی‌برکتی و نامرغوبی، برداشت نمی‌کردند،
همسایگان زارع را از حقارت و هزارپارگی این خاندان در دل، رضایتی بود چرا که از بی‌رونقی ایشان، رونقی یافته بودند و نه تنها به پدر اعتراض نمی‌کردند بلکه در سعایت کودکان نگون‌بخت، دستی طویل داشتند.
وقتی دو تن از یازده تن، از ظلم پدر جستند و یکی سرزمینی جدید یافت و دیگری به حیلت اندیشه، کسب و کاری خوب بپا کرد،
دیگر نه پدر ظالم،
بلکه نُه برادر و خواهر باقیمانده به رشك و تهمت و غيبت و تحقیر و تکفیر و لعنت آن دو رهیده، سعی بلیغ بنمودند!
و اینست سرنوشت حقارت‎‌زدگی، زيرا كه
“میوه تلخ باغچه حقارت، نفرت است.”
فرزندان رهیده، منفور می‎‌شوند و این نفرین ادامه می‌یابد مگر آنکه دو برادر وقعی به نق و ناله خویشان ننهند و پیش بتازند تا برکت از ایشان به خانواده نفرین‌شدگان بازگردد
در پاسخ به خليل(ع) فرمود:
“ لا ینال عهدی الظالمین”- بقره ۱۲۴
برداشت آزاد پيرامون تربيت و خانواده و سرنوشت فرزندان موفق در خانواده هاى مشكل دار

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

فرزند پروری

مطالب مرتبط