ما میدانیم برای اینکه رهبر موثری باشیم باید متوجه ی نقاط قدرت و ضعف ، افکار و احساسات ، ارزش ها و سایر عواملی که روی دیگران اثر گذارند ؛ باشیم.
لازم به ذکر است خودآگاهی بدون اصلاح فردی، ارزشی ندارد.
به عنوان نمونه ، یکی از مشتریان من به نام ریک که در جلسات بسیار سخنرانی میکند همواره تکرار میکرد که میخواهد موثر تر باشد و رفتارش را به گونه ایی بهبود بخشد که کمک کند تا تیمش بتوانند تصمیمات بهتری بگیرند.
من به او گفتم تا رفتار خود را ارزیابی کند و راهکارهای زیر را در نظر بگیرد:
۱) در حال حاضر بودن:
ریک باید روی مکالمات متمرکز شود و به اتفاقات توجه کند و به سخنان افراد حاضر در جلسه گوش کند.
۲) خودآگاه بودن:
من دریافته ام هنگامی که افراد هیجان زده میشوند و تمایل بسیار دارند تا نظراتشان را به اشتراک بگذارند،
درباره ریک نیز صحبت های بی وقفه ی او در جلسات ، باعث عدم مشارکت بقیه افراد حاضر در جلسه میشد.
۳)بررسی طیف های متفاوت تصمیمات :
ریک میتواند نظراتش را توضیح دهد و از دیگران نیز، دعوت کند تا نظراتشان را بیان کنند و به نظرات آنان توجه نماید .
۴) انتخاب بهترین روش و موثرترین روش:
با گوش سپردن به نظرات دیگران و اجتناب از تفسیر اظهارات و
درک اینکه بسیار حیاتی ست که تصمیمات قطعی مان را تغییر دهیم.
موثرترین رفتار و عادت ها اغلب هم راستای عادت ها و ترجیحات ما نیستند و از سویی ، خلاف عادت ها عمل کردن، باعث عدم رضایتمندی ما میشود.
این گونه است که عمل کردن برخلاف عادت ها عکس العمل های منفی ما را مشخص میکند.
زمانی که ما بصورت اتوماتیک رفتار می کنیم بسیار سخت است تا رفتار خود را اصلاح کنیم
مغز ما برای صرفه جویی در وقت و انرژی سریعترین روش را در تصمیم گیری انتخاب میکند اما هنگامی که ، خلاف ترجیحات فردی عمل می کنیم موجب میشود تا در وضعیت های مختلف ؛ فکر کنیم .
*جهت رشد فردی چه تصمیماتی میبایست گرفته شود:
۱)توجه نمودن به مواردی که باید (و یا نباید ) بیان شوند و بررسی اینکه روش فعلی ما در کجا کارآمد نیست
به عنوان مثال ریک در جلسات بسیار صحبت میکند.
۲)توجه نمودن به اینکه چه عواملی باعث عدم رشد ما میشود ؟ و چه عواملی به دلیل عدم مدیریت ، باعث بروز مشکل میشوند ؟
در حال حاضر چه مواردی در زندگی ما هست که تمایل به اصلاح آن داشته و داریم اما موفق نبوده ایم؟
این عدمموفقیت باعث بروز چه احساسی در ما می شود ؟
چه عواملی باعث میشود که ما اینگونه رفتار کنیم؟
آیا این رفتار به دلیل عدم خودآگاهی ما ست ؟
و یا به جهت این ست که تمایل داریم خوب بنظر برسیم؟
این موارد به دلیل عدم مهارت ما ست و یا به سبب عدم امنیت ؟
شاید اعتقاد داریم که نظر ما بهتر از نظر دیگران ست !؟
تا زمانی که ما روی تصمیمات قطعی مان متعصبانه پافشاری کنیم،
این عوامل باعث میشوند که از حل مسئله باز بمانیم.
بسیار حیاتی هست که درک کنیم چرا باید تصمیمات قطعی مان را تغییر دهیم؟
ابتدا رفتار و عکس العمل رفتارمان را بررسی کنیم
برخلاف عادت ها که اتوماتیک هستند ، در تصمیمات مان با آگاهی به مدیریت فردی ، بررسی کنیم که چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم و پیامد این تصمیمات چه چیزهایی میتواند باشد.
بعنوان مثال؛ در مورد سخنرانی طولانی ریک در جلسات، او باید بررسی کند اگر به دیگران نیز اجازه دهد صحبت کنند، قبل از اینکه چشم انداز نظراتش را بیان کند چه می شود؟!
و یا بررسی کند که آیا میترسد که شخص دیگری نظرات او را بیان کند؟! و ریک اعتبار مورد نظرش را از بیان آن نظر کسب نکند!؟
و یا هراس دارد بقیه ایدهای ارتباطی با ایده او نداشته و بر این اساس در آینده تصمیمات نادرستی گرفته میشود؟
۳)برنامه ریزی کردن:
حالا شما می دانید که به چه چیزی نیاز دارید
و چه چیزی باید تغییر کند و چه عواملی باعث میشود که اینگونه رفتار کنید
اگر شما زیاد صحبت می کنید ، می توانید برنامه ریزی کنید به دفعات و هر دفعه چه میزان صحبت کنید و یا اینکه فقط گوش کنید و صحبت نکنید
تمرین:
تغییر عادت های قدیمی مستلزم ممارست است
مثلا تمرین در جهت کمتر صحبت کردن
بعنوان مثال؛ تعداد اظهاراتمان را بشماریم و زمانی که به میزان کافی صحبت کردیم هوشیارانه از ادامه ی صحبت اجتناب کنیم ، حتی زمانی که نکته مهم دیگری برای مطرح کردن داشته باشیم.
تمرینات خود را مداوم ادامه دهیم تا بتوانیم به رشد فردی رسیده و همزمان تأثیرات تمرین خود را مشاهده کنیم.
از آنچه انجام داده ایم و اینکه چگونه انجام دهیم و چطور تمرین کنیم، چه میتوانیم یادبگیریم!؟
تکرار و بازگشت به مرحله دوم:
اثرات کارهایی را که انجام دادیم، بررسی کنیم و برنامه را مجدد بازبینی کنیم.
به زحمت بچه های خانواده من بهتر
ترجمه: محمدحسین فهیمی
ویراستاری: خانم ساناز نژاد