وقتی یک زن مسموم می‌شود، ماری سمی نیز خواهد شد

امتیاز مطلب

زنی هستم ۲۸ ساله که در کودکی مورد آزار جنسی شوهر خواهرم قرار گرفتم و پدرم نیز معتاد بود، در زندگی من مردها موجودات ترسناک و غیر قابل اعتمادی به نظر می‌رسند. شوهرم نیز من را نمی‌فهمد و وقتی می‌گویم مشکلی دارم مسخره‌ام می‌کند و بی‌تفاوت است . هربار صحبت طلاق می‌شود شوهرم تمسخرکنان به من می‌گوید “تو این سن میخوای جداشی چه غلطی بکنی؟ “
مادر و خواهرم نیز در روابطی از این دست ماندن و سوختند!
چیکار کنم از این حس دربیام و نترسم و درست تصمیم بگیرم؟ خسته شدم از ترسیدن و گم بودن! چیکار کنم خوشحال باشم؟ بفهمم که من لیاقت اینو دارم که کسی دوستم داشته باشه. چیکار کنم که منم ادامه دهنده‌ی راه مادر و خواهرم نباشم؟ و خدایی نکرده بچه‌ام ادامه دهنده‌ی راه من …

📝 پاسخ دکتر شیری:

هر زنی در زندگی روزهای تلخ دیده نشدن و فهمیده نشدن و تحقیر را میچشد. احتمالا این خاصیت زندگی در زمین است که از بهشت آرزوهای خود بیرون می‌افتیم و سفری را برای تحقق رویاهایمان آغاز میکنیم. در سفر زندگی هر زنی، روزهایی هست که سیل‌های ناامیدی و تلخی و وسوسه های ناشی از خشم او را فرا میگیرد و درست اندیشیدن و حسابگری عقلانی باعث میشود زن دست به اشتباه نزند.

شما کودکی نا امنی داشته اید؛ همه بچه هایی که مورد آزار جنسی توسط نزدیکان خود قرار میگیرند، تا ده‌ها سال بعد حمل کننده‌ی احساس گناه، بی ارزشی و تلخی خواهند بود. این افراد به سختی اعتماد میکنند و از درون احساس گیجی و نا امیدی حمل میکنند.

من فکر میکنم ، محدثه نیز وارث این عزت نفس مخدوش است. وارث بودن به معنی ناچار بودن نیست.

تو غیر از اینکه از یک درمانگر روانی میتونی کمک بگیری برای ترمیم زخمهای عمیقت، باید جنگهایی درست نیز در زندگیت انجام دهی.

وقتی تلاشهای زندگی و جنگهای لازم را نکنیم، همه را دشمن میبینیم. تو از نزدیک ترین افراد زندگیت خورده ای و این معنیش اینه که اعتماد مقوله سخت زندگیت است. مرد فعلیت عالی نیست، معلومه با بدفهمی‌هایش به تو آسیب میزند ولی تو نیز تقلایی برای زندگی فردی ات نمیکنی ، دستاوردهای شخصی ات چیست ؟ مطالعه؟ اشتغال؟ تحصیل؟

کسی از بیرون نمیتونه حال ما را خوب کنه بنابراین اینقدر نسبت به بدفهمی‌های او سمی نشو و عصبی.

مثال من درباره این طور شرایط زندگی اینست که گاهی اوقات این کام خود آدم است که به دلیلی تلخ است که هر طعام بیرونی را تلخ ادراک میکنیم.

خشمهای اینگونه یک زن یا مرد او را از خامی به خیانت میکشاند و این چیزیست که باید مراقب باشی.

به فرض که یک نفر بتونه تو را بیرون از این زندگی درک کند و دوست داشته باشد، این دلیلی نمیشه الان کرکره زندگی مشترک را بکشیم پایین و بسم الله یه جای دیگه! این یعنی از چاله به چاه افتادن

من بهت میگم خیلی ها هستند تو را دوست خواهند داشت ولی مهم منفعت‌های زندگی توست نه فقط امر دوست داشته شدن!

احساس عزت نفس را از درون میتوانی تجربه کنی.

اجازه نده کسی بهت توهین کند، به شوهرت یا هر کس دیگری احترام بگذار و وقتی بی احترامی میشنوی، پر جرئت اعتراض کن و تذکر بده (پر جرئت در برابر ترسو و محتاط)

فیلم‌هایی ببین و کتبی بخوان که در آن افراد با عزت نفس نمایش داده میشوند تا بتوانی شبیه سازی در خودت بکنی.

چند هفته مراقب این موضوع بودن ، ارزشش را دارد تا تصویر تو نزد بقیه به تدریج تغییر کند.

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

وقتی یک زن مسموم می شود ماری سمی نیز خواهد شد

مطالب مرتبط