معمولا اکثر معلمان درونگرا این تصور را دارند که همه دانشآموزان شلوغ و دردسرساز هستند؛ به همین خاطر دائماً با آنها درگیر هستند. آنها از قصد، خودشان را در شرایطی قرار میدهند که باعث خستهشدن و درماندهشدنشان شود.
به عنوان یک معلم درونگرا، سریعا به این نتیجه رسیدم که دیگر توان تحمل این شرایط را ندارم. این فقط آموزش نبود که مرا خسته کرده بود؛ دنیای آموزش دنیایی پر از چالش و تنش است. مجبورید علیرغم میل باطنی، بخش اعظمی از روز خود را در راهروهای شلوغ، سروصدای زیاد و کلی دانشآموز پردردسر سپری کرده و همین عوامل کافیست تا انرژی شما را کاملا تخلیه کند.
حدود چهار سالی طول کشید تا توانستم خود را با این وضعیت وفق دهم. تا قبل از آن مثل این بود که خود را در حالت خلبان خودکار (autopilot) گذاشته بودم و به ندرت سعی میکردم خود را نجات دهم. همانطور که در حرفهام رشد کردم، آموختم که مجبورم از خودم محافظت کنم. اگر قرار است خدمت خوبی به دانشآموزانم بکنم، اول از همه باید مراقب خودم باشم.
در طول زمان به این نتیجه رسیدم که اگر قرار باشد در کارم موفق باشم و خود را از دیوانهشدن در این محیط نجات دهم، یک سری کارهای خاص باید انجام دهم. این کارها عبارتند از:
۱- خط قرمزها را مشخص کنید
سریعترین راه برای اینکه بتوانید انرژی خود را تجدید کنید این است که یک سری قوانین و محدودیتهای شفاف و ثابت مقرر کنید. البته شاید گفتنش آسان باشد. آموزش جزو آن دسته از رشتههایی است که شما مجبورید دائماً «در دسترس» باشید. دقیقا همان لحظه که میخواهید بنشینید و خستگی در کنید ناگهان مجبور میشوید از جایتان پریده و کار دیگری کنید. البته به شما پیشنهاد میکنیم اگر قرار است قانون اول را اجرا کنید، آنرا در مقیاس کوچک انجام دهید.
خط قرمزها ممکن است شکلهای گوناگونی به خود بگیرند. مثلا ممکن است قانونی بگذارید که تا قبل از شروع شدن کلاس هیچ کس حق ورود به کلاس را نداشته باشد. یا شاید مجبور باشید رویههای خاصی را در کلاس وضع کنید که زمان مستقل و ساکتتری را ایجاد کند.
هر قانونی که میخواهید وضع کنید اما این نکته مهم را به خاطر داشته باشید که در اجرای آنها باید ثابتقدم باشید.
۲- بدانید که چه موقعی باید «نه» بگویید
زمانیکه یک معلم سال اولی بودم دوست داشتم هر کاری که از دستم بر میآید انجام دهم. جوان بودم و احساس میکردم برای آنکه بتوانم خودم را به دیگران بشناسانم و احترام کسب کنم، باید دوبرابر دیگران سخت کار کنم. یکی از روشهایی که سعی میکردم این احترام را به دست آورم این بود که عملا در هر کاری که در دسترسم بود شرکت میکردم.
حمایت کردن از باشگاه مدرسه؟ مسلما. داوطلب شدن برای مدیریت آزمون روز شنبه؟ حتما. شرکتکردن در دورههای آموزشی معلمی در یک رشته دیگر؟ چرا که نه؟
حتی فعالیتهای دانشآموز محور مثل جلسههای آموزشی خستهکننده شده بود. من بحث جایگذاری پیشرفته را آموزش داده بودم و دانشآموزان میخواستند پیش از کلاس، هنگام ناهار و پس از کلاس نشان دهند که این بحث را یاد گرفتهاند.
نیت قبلی من این بود که همه را راضی نگه دارم اما همین کار باعث درمانگی شدید من شده بود. آموزش برای من کاری رنجآور شده و سلامت روانی مرا تحتالشعاع خود قرار داده بود.
بعدا به این نتیجه رسیدم که نه گفتن آنقدرها هم کار بدی نیست. بهتر است فعالیتهایم را محدود کرده و آنهایی را انجام دهم که باعث آرامش بیشتر من میشد. البته شاید این کار سختی باشد به خصوص اگر مجبور باشید به دانشآموزانتان جواب منفی بدهید، اما بعضیاوقات این کار لازم است.
۳- برای خود یک محرم اسرار پیدا کنید
یکی از شانسهایی که در طول آموزش نصیبم شد، یکی از معلمانی بود که در راهرو مدرسه همدیگر را میدیدیم. او مرا به خوبی درک میکرد و زمانیکه به شدت احساس خستگی میکردم همیشه میتوانستم به کمک او حساب کنم.
ما با هم کار میکردیم، به کلاسهای درس هم نگاه میکردیم، در تدریس به هم میکردیم و همیشه برای دیگری یک گوش شنوا بودیم. میدانستم هرچقدر هم دیگران برایم دردسر درست کنند، اما کسی هست که بتوانم به وی اطمینان کنم.
شاید برای یک درونگرا کاملا عجیب باشد که همدم خود را از طریق کارهای اجتماعیتر پیدا کند اما چیزی که اینجا مهم بود کیفیت تعامل ما دو نفر بود. یک محرم اسرار خوب کسی است که شما را در سطوح عمیقتر بشناسد. کسی است که شما بتوانید در یک سکوت آرماشبخش پیش او بنشینید و مطمئن باشید در جایی که لازم است از شما دفاع میکند.
۴- اهداف کوچک و در دسترس تعیین کنید
وقتی قرار است یک روز کاری را شروع کنید، برای خودتان اهداف کوچک تعیین کنید. شاید بخواهید پنج دقیقه زودتر به مدرسه بروید. شاید دوست داشته باشید زمان مسقلی را برای تفکر در کلاستان ایجاد کنید. یا شاید بخواهید به دانشآموزانتان در مورد درونگرایی مسائلی را بگویید تا آنها هم بتوانند از خود بهتر مراقبت کنند.
اهدافتان هر چه میخواهد باشد، اما باید در دسترس و قابل دستیبابی باشد. در ابتدا همچون کودکان قدم بردارید، و اگر در این مسیر احساس خستگی کردید، یک قدم به عقب بگذارید.
۵- زمانی را برای تجدید قوای خود در نظر بگیرید
شما اگر کاسه ذهنتان خالی باشد نمیتوانید کاسه ذهن دیگری را پر کنید. اگر میخواهید یک معلم کارآمد و تأثیرگذار باشید باید در وهله اول خودتان پر از انرژی و حس خوب باشید.
برای خودتان وقت بگذارید. خواهد پیش از کلاس، در وسط روز، یا هنگام رفتن به منزل باشد. زمانی را اختصاص داده و جایی را برای خود مشخص کنید که بتوانید در آرامش کامل استراحت کرده و تجدید قوا کنید. شاید این کار غیرممکن باشد، به خصوص اگر در خانه نیز کودکانی داشته باشید که آسایش را از شما سلب کرده باشند؛ اما حتی پنج دقیقه خلوتکردن و فکرکردن به خود میتواند تفاوت شگرفی را ایجاد کند.
شما از هر روش و مکانی میتوانید برای این منظور استفاده کنید. جایی مثل گوشه کلاس یا درون اتومبیلتان. جایی را پیدا کنید که هیچ کس نتواند مزاحمتان شود.
۶- موفقیتهایتان را جشن بگیرید.
آیا هفتهها را پشت سر هم طی میکنید؟ اگر هفتهای پر از کار در کلاس، سفرهای علمی یا هر چیز دیگری را سپری کردهاید، حتما یادتان باشد که برخی اوقات برای خودتان جشن بگیرید. زمانی را برای تفکر پیدا کرده و به خودتان بابت اینکه این همه کار مهم و سخت را انجام دادهاید تبریک بگویید. این کار را حتما انجام دهید حتی اگر دشوار باشد.
نگهداشتن یک دیدگاه و چشمانداز مثبت و به خاطر سپردن موفقیتهایتان کار بسیار مهمی است که میتواند شما را از گزند خستگی و درماندگی نجات دهد.
۷- به خاطر داشته باشید: درونگرایی شما یک موهبت است
زمانیکه دیگر در کلاس درسم نیستم، دلم به شدت برای دانشآموزان درونگرایم تنگ میشود. این به خاطر این است که من یک جمع کوچک امن برای خودم درست کردهام که معلمان درونگرا میتوانند در آنجا همدیگر را ملاقات کرده و با هم ارتباط برقرار کنند.
در هر کلاس، دانشآموزان درونگرا با یک فرهنگ مشارکت روبرو هستند. آنها نیز به نوبه خود با مشکلات مخصوص به خودشان روبرو میشوند و در اغلب اوقات احساس خستگی و درماندگی میکنند.
به عنوان یک معلم درونگرا این فرصت را دارید که برای دانشآموزان درونگرایتان نقش یک الگو را بازی کنید. شما میتوانید به آنها نشان دهید که در این شرایط نیز این امکان وجود دارد که خودتان را نجات داده و رشد کنید حتی در محیطهای به شدت اجتماعی. به همین خاطر است که ما به معلمان درونگرا نیاز داریم: برای اینکه در هر جایی برای دانشآموزان درونگرا نقش یک قهرمان را بازی کرده و نماینده آنها باشند.
پس یک نفس عمیق کشیده و نشان دهید که معلم درونگرا بودن یک موهبت است. شما میتوانید این کار را انجام دهید.
منبع: Truity