دلنوشته: تولد من از اونایی بودم که تو بچگیم فکر میکردم خیلی زود میمیرم، نمیدونم هم چرا🤔، بنابراین هر چی بالای بیست سال را دیدم حکماً برام ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دلا نزد کسی بنشین از شهر زديم بيرون به سمت جنوب غر ، به عطش ديدار يك رفيق قديمى،من را نشوند تو باغچه اش، وسط سرماى غريب كش و ۱۵ اسفند ۱۴۰۱
معرفی فیلم و کتاب: The lives of others سالها قبل در دانشگاه شریف و با دانشجویان پرشرافت میهن، کارگاهی داشتم به نام « حل مساله» و دوساعت اول آن کارگاه به تبیین بحثی ۲۸ آبان ۱۴۰۱
مهمترین نوشته این چهل و هشت سال زندگیم بقدری در یکسال گذشته درگیر درس و تز و مقاله بودم که به خودم قول داده بودم کلی کارهای مهم نصفه نیمه را بعد از ۲۱ آبان ۱۴۰۱
جنگ روانی مطلب اول : مسوولین دقیقا با کی حرف میزنند؟«تخریب کنندگان اموال عمومی، پلیس نما هستند»« میخواستند از اول کسب و کارشان را در پلتفرم خارجی ۱۶ آبان ۱۴۰۱
معرفی کتاب: در سایه خشونت و چند کتاب دیگر چیزی در فریاد زدن و خشم وجود دارد که به انسان احساس حقانیت میدهد و این احساس حقانیت سرآغاز « باطل» دیدن بقیه میشود. اینجا ۱۶ آبان ۱۴۰۱
مطالبات مردم واضح است كه مطالبات مردم معترض بسيار بيشتر از مساله حجاب است، من در اين كپشن مشخصا درباره نوجوانان و افراط مذهبى نوشته ام ۱- ۱۰ آبان ۱۴۰۱
دفاع از دانش آموزان مدرسه البرز [سال] ۱۳۳۲ بوداول مهر کلاسهای دبیرستان [البرز] تشکیل شد. یک سرهنگی وارد اتاقم شد، نشست گفت که «من میخواهم این [دانشآموز] را ببینم.» گفتم: «شما ۲۳ مهر ۱۴۰۱
نوجوانان و افراط مذهبی واضح است كه مطالبات مردم معترض بسيار بيشتر از مساله حجاب است، من در اين كپشن مشخصا درباره نوجوانان و افراط مذهبى نوشته ام ۱- ۲۳ مهر ۱۴۰۱