دختری هستم ۲۳ ساله و مدت ۹ ماه است که نامزد کردهام و بناست اردیبهشت عروسی بگیریم، اما در این مدت متوجه شدهام که نامزدم چند مساله دارد:
اول اینکه فکر کنم ناخنخشک است یا به قول معروف خسیس است.
دوم اینکه خیلی رفیق باز است
سوم اینکه توقع احترام زیادی از من دارد.
نامزدم ۲۹ ساله است و کارپرداز مالی یک شرکت خصوصی. نظرتان چیست؟
پاسخ دکتر شیری:
نامزدی دوران خاصی است. مهمترین نکتهاش این است که رسمیتی مناسب داره که میتونیم با خیال راحتتر خودمون را افشا کنیم و کمتر سیاستورزی کنیم. سیاستورزی در رابطه عاطفی یعنی مثلا بیشتر شنونده بودن، یعنی خودافشایی کمکم، یعنی احساس اهمیت دادن به طرف مقابل. من به کمی سیاست ورزی معتقدم، ولی همین سیاستورزی در رابطه طولانی مدت امری خستهکننده میشود؛ پس در دوران نامزدی از این جهت که تا حدی رابطه آیندهدار است و رسمیت دارد، میتوان کمتر سیاست ورزید و لذا خیلی دلنشین است و در ضمن مسوولیتی سنگین هم رو دوش آدم نیست.
نکته مهم اینه که حواسمون باشد به مینگذاریهای مهم در نامزدمون و رابطهمون مثلا دقت کنیم نامزدمان اختلال شخصیت نداشته باشد. خودشیفتگی Narcisim / خودکمبینی / توجهطلبی مرضی Histrionic personality disorder / ضد اجتماعی بودن Antisocial
نکته دیگر این است که ممکن است من خودم خوب باشم یا نامزدم شخصا آدم خوبی باشد، ولی وقتی کنار یکدیگر قرار میگیریم رابطهای مزخرف میسازیم. چنین قضیهای کموقوع نیست و ممکن است شما را هم در بربگیرد. در مورد این نامه باید بگم لازم نیست نامزدمون را در حال دزدی ببینیم تا باورمون بشه همسر مناسبی برامون نیست.
اول درباره خساست توضیحی بدهیم. خسیسی امری نسبی است نه مطلق! یعنی کسی که از نظر من ولخرج است بستگی دارد من در چه محیطی بزرگ شده باشم و با چه کسانی دمخور بوده باشم که الان خرج کردن طرف به چشمم بیاید یا نیاید. دختری که در خانهای بزرگ شده که کادوی قبولی دانشگاهش پژوی ۲۰۶ بوده، بعید است با نامزدش اکثرا به رستورانهای متوسط برود و مجموعا احساس کند نامزدش خوشخرج است!
دوم بحث رفیقبازی که مطرح شده است. من اگر آدم درونگرایی باشم، یعنی دو سه تا دوست نزدیک بیشتر ندارم و حتما با داشتن نامزدی که در هر محیط تازهای به دنبال دوستان تازهای میگرد و اسرارش را خیلی از بقیه پنهان نمیکند، دچار اضطراب خواهم شد و رفیقبازی برام یک بحران محسوب خواهم شد. از سویی اگر من نیز برونگرا باشم، داشتن دوستان متعدد و برنامههای دستهجمعی نه تنها موجب اضطرابم نمیشود، بلکه باعث احساس اطمینان و شادابی بیشتری نسبت به نامزدم خواهد گشت.
درباره توقع احترام خوب است خودتان را ارزیابی کنید و ببینید واقعا همین آدمی که از بودنتان میپندارید، دیده میشوید؟ من دوستان دکتری دارم که با ما که همکاران و دوستانشون هستیم بسیار متواضع و خوشبرخورد هستند، اما در رابطه عاطفی خود تبدیل به یک آدم خودشیفته غیرقابل تحمل میشوند. حالا خود این افراد از بس عکسالعملهای خوب از اطرافیانشان میگیرند، باورشان نمیشود که در رابطه عاطفیشان اینقدر اعصابخوردکن باشند و لذا اولین انتخابها معمولا اینست که “تو نمیفهمی! چرا بقیه چیزی نمیگویند؟“
پس اول بیرحمانه بروید سراغ خودتان که مبادا بیادب شدهاید، بعدش مشخصا از نامزدتان بخواهید برایتان یک دختر بیادب را توصیف کند و مثال بزند تا ملاکی دستتان بیاید. اکثر مشاجرات عاطفی از این ناشی میشود که ما آدرسدار با هم حرف نمیزنیم.
اینکه مشخصا به نامزدتان بگویید “من دوست ندارم برای عموهایم در جلسه اول آشنایی لطیفه تعریف کنی“خیلی خوبتر است تا بگویید “تو آدم بیملاحظهای هستی!“